خشونت... همه در مقابل این نام گارد می‌گیرند اما هیچ کس حد و مرز آن را نمی‌شناسد. خشونت علیه زنان و کودکان بیش از دیگر خشونت‌ها به چشم می‌آید. خشونت خانگی فقط به ضرب و شتم ختم نمی‌شود. خشونت‌های جنسی و روحی نیز جزو خشونت‌های خانگی است که بسیاری از مددکاران و جامعه‌شناسان آن را به خانواده‌ها به ویژه زنان هشدار می‌دهند.

خشونت‌های خانگی علیه زنان/شرایط سخت زندگی زنان مطلقه در ایران

سلامت نیوز: خشونت... همه در مقابل این نام گارد می‌گیرند اما هیچ کس حد و مرز آن را نمی‌شناسد. خشونت علیه زنان و کودکان بیش از دیگر خشونت‌ها به چشم می‌آید. خشونت خانگی فقط به ضرب و شتم ختم نمی‌شود. خشونت‌های جنسی و روحی نیز جزو خشونت‌های خانگی است که بسیاری از مددکاران و جامعه‌شناسان آن را به خانواده‌ها به ویژه زنان هشدار می‌دهند.


**مجبورم بسوزم و بسازم
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آفتاب یزد در ادامه می نویسد: سودابه زنی است حدود 45-46 ساله. با یکی از مشتری‌ها حرف می‌زند و می‌گوید که دور از چشم همسرش چند ساعتی به آرایشگاه می‌آید و دارد آرایشگری یاد می‌گیرد. نگاهش می‌کنم لاغر است و قد متوسطی دارد. صورتش از روی لپ تا زیر چانه کبود است و بی‌رمقی در چشمانش موج می‌زند. سفره دلش باز شده و کلمات را پشت سر هم و بدون وقفه بیرون می‌ریزد تا دلش آرام شود. می‌گوید: «همسرم را خیلی دوست داشتم با هم خوشبخت بودیم. یک پسر 7-8 ساله هم دارم. اما چند وقتی است که دست بزن پیدا کرده و اذیتم می‌کند. هر روز دعوا و جنگ داریم. دلم برای پسرم می‌سوزد. حدود دو سال است که نه می‌گذارد کسی خانه‌مان بیاید نه می‌گذارد ما به خانه فامیل برویم. حاضر است هر کاری کند که خانواده و فامیلش پیش‌مان نیایند. بهش گفتم می‌خواهم بروم سرکار مسخره‌ام کرد و گفت؛ چه کاری؟ کاری بلدی؟ اگر کاری پیدا کردی برو. چند وقتی است که دو سه ساعت در روزی می‌آیم آرایشگری یاد بگیرم تا بتوانم گلیمم را از آب بیرون بکشم. این چند وقت اصلا خرجی نداده و فقط برای خانه خرید کرده. دو سال است که حتی یک جوراب هم نخریدم. خواهرم وقت‌هایی که شوهرم نیست به من سر می‌زند و چیزهایی برایم می‌خرد. منتظر بودم ببینم چطور می‌توانم مهریه‌ام را بگیرم اما گفته اگر خودت آمدی که توافقی جدا بشویم که هیچ وگرنه به خاک سیاه می‌نشنانمت تا التماس کنی که طلاقت دهم. راستش هیچ پولی ندارم و خانواده‌ام هم وضع‌شان طوری نیست که بخواهند به من کمک کنند. هشت‌ خودشان گرو نُه‌ است. جایی برای من و پسرم ندارند. باز اگر کاری بلد باشم امید دارم که می‌توانم زندگیم را به اندازه بخور و نمیر بگذرانم. اگر مهریه‌ام را هم ندهد می‌توانم کار کنم و زندگیم را بگردانم. دارم کاری می‌کنم که زود یاد بگیرم باور کن دیگر نمی‌توانم کتک بخورم. یعنی نای کتک خوردن ندارم...»

حرف‌هایش همه را متاثر کرده و تمام مشتریان ناراحتند و ساکت به درد دلش گوش می‌کنند. فقط صدای سشوار است که گاه سکوت آرایشگاه را به هم می‌ریزد. خانمی‌می‌گوید: «باز هم به غیرتت. خیلی‌ها مثل شما کتک می‌خورند اما نمی‌آیند سر کار. به زندگی‌شان ادامه می‌دهند بعضی‌ها هم به انحراف کشیده می‌شوند.»


**زندگی زنان مطلقه سخت است
دکتر شهلا اعزازی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس برجسته کشورمان می‌گوید: «حق و حقوق پدیده‌ای است که در جوامع مدرن مطرح می‌شود، در جامعه‌ای که به حقوق افراد، حق شهروندی و بسیاری از حقوق دیگر احترام گذاشته می‌شود. مطرح شدن یک حق در یک جامعه فقط در قانون نیست بلکه آنانی که فکر کردند مردم دارای حقوق هستند، باید از طرق مختلف حقوق انسانی را به افراد یاد بدهند.»


وی با اشاره به این که یکی از قدم‌های مهم، آموزش «حقوق انسانی» در مدارس است، می‌افزاید: «یعنی بچه از همان دوران مدرسه یاد بگیرد که در جامعه چه حقی دارد و دیگران چه حقی دارند. به غیر از آن رسانه‌های جمعی به ویژه تلویزیون باید این آموزش را به جامعه ارائه کند. هر جا که امکان بیان عمومی‌مطالب و تریبون‌های عمومی‌وجود دارد، این مسائل مطرح شود و به جامعه آگاهی داده شود. اما تنها زمانی این کار صورت می‌گیرد که دست‌اندرکاران و مسئولان خودشان اعتقاد داشته باشند که حقوق انسانی مطرح شده در قانون باید در جامعه ارائه شود.


به گفته این جامعه‌شناس؛ به نظر می‌رسد که حق زندگی سالم و بدون خشونت (در مورد زنان و کودکان) آنچنان مدنظر نیست و هیچ جا مطرح نمی‌شود. چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم، زنی که اطرافیان، فرهنگ سنتی غلط، برخورد والدین و دوستان خودش حق مرد را اعمال خشونت می‌دانند در مقابل خشونت مقاومت کند؟ بنابراین حق باید آنقدر در کودکی و بزرگسالی تکرار شود تا هر دو طرف خشونت از آن آگاه شوند و فردی که مورد خشونت قرار می‌گیرد بداند که خشونت حق او نیست و فرد عامل خشونت هم بداند که دارد عمل اشتباهی را انجام می‌دهد.


این استاد دانشگاه تاکید می‌کند: زنان ما به نسبت سال‌های گذشته در مورد خشونت‌ها و تقابل با آن بسیار آگاه شده‌اند. درست است که هنوز کسانی هستند که این آگاهی را ندارند، اما به مدد فعالیت‌هایی که انجام شده آگاهی جامعه افزایش یافته و بخشی از این اطلاع‌رسانی هم با طرح مسائل خشونتی در روزنامه‌ها صورت گرفته است.»


دکتر شهلا اعزازی در ادامه با اشاره به زندگی تحمیلی به زنان می‌گوید: «شرایط زندگی زنان مطلقه در جامعه ما بسیار سخت است، حتی سخت‌تر از دختران مجرد. دختر مجرد گویا هنوز حق و حقوقی دارد که در خانه پدرش باشد اما زن مطلقه این حق را ندارد و در بعضی از قشرهای جامعه حتی با مخالفت پدر و مادر طلاق می‌گیرد یا طلاق ننگی برای او محسوب می‌شود. در بین این زنان افرادی هستند که حتی مکان زندگی هم ندارند و با فشارهای زیاد دوباره ازدواج می‌کنند. آنها نه تنها درگیر خشونت بدنی هستند بلکه از زندگی خودشان ناراضی هستند. این افراد هم نمی‌توانند طلاق بگیرند زیرا هیچ امکانی برای بقای زندگی از نظر مالی یا مسائل دیگر ندارند و به طور کلی حامی‌ای ندارند. زندگی برای یک زن مطلقه در جامعه خیلی سخت است و خیلی از مردان به قصد ازدواج موقت به آنها نزدیک می‌شوند. زنان مطلقه حتی از سوی فامیل بسیار نزدیک به نوعی طرد اجتماعی می‌شوند و از طرف دوستان و خویشاوندان محدودیت‌های شدید و حتی بیشتر از یک دختر مجرد محدودیت دارند. این زنان شرایط زندگی بدی دارند و با افزایش طلاق‌ها نباید گفت که آنها باید به زندگی خشونت‌بار ادامه دهند، بلکه باید دید این زن که از یک زندگی خشونت‌بار خلاص می‌شود چه امکاناتی برای زندگی انسانی دارد؟ متاسفانه هیچ نهاد و سازمانی برای کمک به آنها وجود ندارد و کمک‌ها در حد کمک‌های مالی بسیار ناچیز که زندگی‌شان را تامین نمی‌کند.»


**نسوزید و نسازید
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، می‌گوید: «برخی زنان مصداق می‌سوزند و می‌سازند، هستند آن هم به دلایل مختلف. ازدواج اجباری یکی از عوامل موثر در همسرآزاری است. گاهی هم افراد با علاقه با هم ازدواج می‌کنند ولی وقتی وارد فضای زندگی می‌شوند، فضای زندگی برایشان قابل تحمل نیست.»


وی با اشاره به این که سه راه برای این افراد وجود دارد، می‌افزاید: «اول این که بسوزند و بسازند که کسی آن را توصیه نمی‌کند من هم توصیه نمی‌کنم. راه دیگر این است که جدا شوند که این را هم در وهله اول توصیه نمی‌کنیم.»


رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تاکید می‌کند: «اما سومین راه که می‌تواند به این افراد کمک کند بهره‌گیری از ظرفیت متخصصان روانی- اجتماعی است تا از آن طریق بتوانند مهارت لازم برای یک زندگی باکیفیت و خروج از فضای غیرقابل تحمل را یاد بگیرند. این هم مستلزم خواستن طرفین است برای خارج شدن از بخش‌هایی از زندگی که در آن تعارضاتی دارد. در زندگی مشترک همه انسان‌ها تعارض وجود دارد، مهم این است که مهارت حل آن را یاد بگیریم. با مهارت است که خشونت رنگ و بوی کمتری در زندگی‌مان خواهد داشت. اشکال اینجاست که فکر می‌کنیم همه ابعاد این موضوعات را خودمان بلدیم و نیاز به مداخله دیگران نداریم.»


موسوی چلک با اشاره به ریش سفیدی کردن بزرگان خانواده یا فامیل می‌گوید: «تجربه خیلی خوب است اما گاهی مواقع ما نیاز به مهارت داریم نه پند و نصیحت. مهارتی که بتواند ما را از شرایط بد بیرون بیاورد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha